سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان و دانش، برادران همزادند و دو رفیق اند که از هم جدا نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 91 خرداد 28 , ساعت 6:30 عصر

زندگی و منش جهان پهلوان تختی :

گفت و گو با آقای حسین شاه حسینی از دوستان بسیار نزدیک شادروان غلامرضا تختی :

پهلوانی با قهرمانی دو مقوله جداگانه است . ممکن است که کسی بهترین ورزشکار باشد و قهرمان ورزشی محسوب شود ، اما پهلوان نباشد . پهلوانی با اخلاق ، روش ، دینداری ، صداقت ، درستی ، گذشت و انفاق توأم است و اگر این توأم با قهرمانی شد آن را « پهلوان پهلوانان » می نامند . مرحوم تختی واجد هر دو شرط بود ، هم پهلوان اخلاق ، صداقت ، درستی ، شجاعت ، عفت و عصمت چشم بود و هم کشتی گیر بسیار خوبی بود ، و گرنه ما در صحنه کشتی ، قهرمانان بسیار زیادی داریم که مدال هایشان در سطح جهان از تختی بیشتر بود ، ولی واجد ویژگیهای پهلوانی نبودند .

تختی منافع ملی را بر منافع خصوصی اش ترجیح می داد . ارزش تختی به تفکراتش بود نه زور بازویش . ویژگیهای اخلاقی اش نیز بر مبنای منش پهلوانی و نشأت گرفته از روح جوانمردی بود . خصوصیات اخلاقی او وی را شایسته لقب « پهلوان پهلوانان » در این مملکت کرد . او منافع خود را در قالب قدرتی که پیدا کرده بود و می توانست منافع بسیار زیادی برایش داشته باشد فدای منافع ملی و مردم کرد . از هیچ چیز بیم و هراس نداشت و هیچگاه از مقام پهلوانی خود سوء استفاده نمی کرد ، بلکه به مردم کمک می کرد . با توصیه ها و تلاشهایی که می کرد از اختلافات خانوادگی جلوگیری می کرد ، این منش جوانمردی ، مروت و انصاف ، چهره مردمی مرحوم تختی را تشکیل می داد .

عظمت و اخلاق تختی در کشتی اش اثر زیادی گذاشته بود ، ایشان می گفت وقتی روی تشک کشتی می روید ، اول اخلاق را رعایت کنید و اگر توانستید از این ورزش در راستای اخلاق و صداقت و درستی بهره ببرید ، چنین ورزشی است که به درد انسان می خورد نه چیز دیگر . او بسیار دست و دل باز و نسبت به مردم رئوف و مهربان بود .

در یکی از زورخانه های معروف تهران به نام «علی تٍک تٍک» در خیابان شهناز ( هفده شهریور فعلی) برنامه ای گذاشته بودند ، مرحوم تختی در آن زمان در اوج قدرت بود . من هم جزو دعوت شدگان بودم . ما بالای گود نشسته بودیم . رسم این بود که کسی که شاخصیتی داشت به وسط می آمد و تخته شنایش را وسط گود می گذاشت . هر چه به تختی که در عین حال پهلوان کشور بود فشار آوردند ، زیر بار نرفت و دست یک ورزشکار قدیمی را گرفت و گفت : « ما هر چه داریم از اینهاست.اخلاق، رفتار ، کردار و روشمان از اینهاست » . او دست یک ورزشکار پیر قدیمی را که کسی به او توجهی نمی کرد و کمتر کسی او را می شناخت گرفت و به وسط گود آورد و خواهش کرد لنگ پیش کسوتی را که یک سنت بود به کمر او ببندند و همه ورزشکاران را وادار کرد که زیر دست او بایستند ، این در حالی بود که آن پیرمرد دیگر توان جسمانی نداشت ولی یک ورزشکار قدیمی پیشکسوت بود و اخلاق ارزشمندی داشت .

تختی به « اخلاق » احترام می گذاشت و جامعه هم متقابلاً به او احترام می گذاشتند . ورزش به هیچ وجه برای او غرور ایجاد نکرده بود . بلکه بزرگ منشی و وقار در او ایجاد شده بود . به آنچه می گفت اعتقاد داشت و عمل می کرد . از آنجا که تختی خودش آدم سالمی بود ، محکی شده بود که همه مردم تلاش می کردند خود را با او بسنجند .

عمر عزیزاست و صرف غم نتوان کرد         آری به خویشتن ستم نتوان کرد

وقتی زلزله بوئین زهرا در دهم شهریور 1341 پیش آمد ، تختی شخصاٌ به همراه دو سه نفر از دوستان قدیمی ورزشی اش که عضو کمیته ورزشکاران بودند از جمله مرحوم تاجیک و رحمت ا... غفوری حرکت کردند برای جمع آوری کمک به زلزله زدگان و مردم کمکهای فراوانی برای زلزله زدگان جمع آوری کردند . عظمت کار تختی نه از نظر مسائل مادی ، بلکه از این نظر بود که به مردم فکر می کرد و حاضر بود سرمایه و هستی اش را برای مردم بگذارد .

*** تختی پهلوان اخلاق ، صداقت ، درستی ، حمایت از مردم ، دفاع از مظلوم و مخالف ظالم بود . ***


منبع :

 http://mehrtoo.parsiblog.com



لیست کل یادداشت های این وبلاگ